یک قانون
با آقا امیر حسین داشتیم توی خونه گل کوچیک بازی میکردیم. پنالتی بازی بود. یکبار من پنالتی میزدم و یکبار نوبت او میشد. همسرم هم تلویزیون را روشن کرده و اخبار تماشا میکرد. حواسم به بازی بود و همچنین صدای اخبار را هم میشنیدم. هر شبکهای اخبارش تمام میشد همسرم شبکه را عوض میکرد و باز شبکهای انتخاب میکرد که آن هم اخبار داشت.
موضوع اخبارها یکی بودند: زلزلهای در ترکیه و یک کشور دیگر که نمیدانم کجا بود. من از آنها خبر نداشتم ولی انگار تمام ایران میدانست و باز خبرهایی از شورش و اغتشاش مردم ناراضی از دولت، آتش زدن و پاره کردن پرچم کشوری دیگر و ….
یاد قانونی افتادم که میگوید: به هر چه توجه کنید در زندگی با آن روبرو میشوید. شنیدن و دیدن اخبارها از مردمانی که ناراضی هستند و دایم در حال شکایت از زمین و آسمان هستند و عامل بدبختیشان را همه میدانند الا خودشان دردی را دوا نکرده و نخواهد کرد.
من آموختم که یک چیزهایی غیر قابل تغییر هستند پس چاره اش این است که آنها را نادیده بگیرم و به جایش به زیباییهای زندگی و خودم که قابل تغییر هستم توجه کنم.
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
آخرین دیدگاهها