تخمهای چرخ ریسک را از لانهاش خارج کردم و
در برف تا مدرسه دویدم.
صدای قدمهایم سنگها را از کوه غلتاند و
تبدیل به خاک کرد.
مادر چرخ ریسک قلبش شکست.
مدرسه تعطیل بود و من
با تخمها برگشتم.
تخمهای چرخ ریسک را از لانهاش خارج کردم و
در برف تا مدرسه دویدم.
صدای قدمهایم سنگها را از کوه غلتاند و
تبدیل به خاک کرد.
مادر چرخ ریسک قلبش شکست.
مدرسه تعطیل بود و من
با تخمها برگشتم.
آخرین دیدگاهها